ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺑﻨﺎﻡ چوقا و دبیت
”ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺑﻨﺎﻡ چوقا و دبیت” ﮐﻪ دوباره بهار ما سلام خواهد داد ﻭ شیرسنگی: ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ از افق ها فریاد خواهد زد، ﻭ مسعود : ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﮔﻞ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ
”ﺑﺨﻮﺍﻥ ﺑﻨﺎﻡ چوقا و دبیت” ﮐﻪ دوباره بهار ما سلام خواهد داد ﻭ شیرسنگی: ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ از افق ها فریاد خواهد زد، ﻭ مسعود : ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﮔﻞ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ
چشمم به راه چرا کسی نظر به در نمی کند در این سکوت روز و شب قصد سفر نمی کند ببین چگونه دست مهر ز دستها جـــدا شده دست نوازشی کسی به روی ســر نمی کند
شعر بختیاری از آغاز تادوره مشروطه: رسانه جامع ایل بابادی : در قرون گذشته، به دلیل مقتضیات زندگانی بختیاری ها، ادبیات سرزمین بختیاری بیشتر در قلمرو «ادبیات شفاهی و عامیانه» شکل گرفته است. بخش مهمی از سروده های گویشی بختیاری در حوزه ادبیات شفاهی، در قالب ترانه ها، افسانه ها، سوگواره ها و اشعار حماسی است که در اوزان عروضی شعر کلاسیک فارسی نمی گنجند. حوزه ادبیات شفاهی و عامیانه بختیاری بسیار وسیع، متنوع و […]
باوادی ایل گپه هی سردیار بی نصبس مال قدیم هی وادیار بی مال دار و سخن ور و کهخدا زاده سفره کش و مهربون و کس مداره تمام دنیا بگرد جورس نیبینی باوادی ایلس گپه به تی ابینی باوادی بمنه جنگ شجاع و بی باک مالیات به شاه ندا حتی یه تیک خاک به منه سخن وری مثال ندارن به وقتس که برسه جواب دراره
گالِ مِنِ وَن دِه ولات هِیشت و رَت بی سَر و زُو بی دَسِلات هِیشت و رت