مطالب ویژه - مقالات

عبده ممد للری و خدابس

22 تیر 1396 0988

هرساله اگر چهارشنبه ای مصادف با تاریخ ۲۱ برجی باشد. لرهای بختیاری متنهایی در باب خدابس و عبدمحمدللری و ولنتاین بختیاری به اشتراک میگزارند. و عکسی از عبدمحمد بهمراه بانویی. در ابتدا باید بگم. هیچگونه عکسی از خدابس وجود ندارد  و آن زن که عکسش کنار عبدمحمد به اشتراک گزاشته میشود. بانو صالحپور زاده مسحدسلیمان و ساکن در استرالیا هستند. که از دنیای مجازی هم از این کار بختیاریها گله مند هستند.

 

بیایید با آبروی همتباران خود بازی نکنیم.
این اتفاق در فصل سرما اتفاق افتاده و دلیل نمیشود هروقت چهارشنبه ای بشود بیست و یکم همان روز باشد.
ما ایرانی هستیم و خیلی پیش از غربی ها روز عشق سپندارمذگان مصادف با ۵ اسفند داشتیم. پس اگر روزی عشقی باشد باید بگوییم سپندارمذگان بختیاری .
هرچند ولنتاین هم آنچنان ربطی به عشقی بافرهنگ ایرانی ندارد.
و فقط افسانه ای است از ازدواج کردن مخفیانه توسط کشیشی درشهری که نظامیان حق ازدواج نداشتند.
پس اگر میخواهیم باید بگوییم روز عشق و سپمدارنذگان بختیاری.
و اما در مورد داستان خدابس و عبدمحمد للری که همگان از آن آگاهیم. خدابس و عبدمحمد باهم فرار میکنند و به شوشتر میروند. پس از مدتی خدابس پشیمان میشود که چرا ولایت خود را ترک کرده.و با وعده هایی که دوطایفه دادند که برگردید و ما مشکلی با ازدواجتان نداریم به للر برمیگردند. .در بازگشت عبده محمد زندانی میشود. پس از مدتی با دادن پول آزاد میشود. وبا دادن پول و جریمه خدابس را عقد میکند.پس ازمدتی خدابس دچار افسردگی و مشکل روحی روانی و پشیمانی میشود و خدابس این شیرزن بخاطر اینکه روی دیدن خانواده خود را ندارد و شرمنده والدینش شده  و از عشقش به عبدمحمد خودش را به آب رودخانه میسپارد و جان میدهد. البته روایتی هم هست که خدابس بخاطر فشار روانی و افسردگی دق مرگ شده است  درهرصورت به  نوعی خدابس خودش رادبخاطر این عشق کشت. و خودکشی کرد. بخاطر اینکه هوو داشته . و تحمل زن دیگری را با عبدمحمد نداشت. عبدمحمد زمانی که خدابس را دزدید دختری از اقوام نزدیکش زنش بود. و خدابس این قضیه دو زن بودن را نتوانست تحمل کند. و اینها همه باعث مشکلات روانی و افسردگی برایش شد و به نوعی خودکشی کرد.
و اینکه برادران خدابس و پسرخان توسط عبدمحمد کشته شدند. فقط دروغ و شایعه بوده بگفته اکثر مردم دوطایفه.
و ترانه هایی هم که در این مورد سرودند فقط برای این بود که نزاع و درگیری بین دوطایفه گسترده نشود و کسی کشته نشود.
عبده محمد به دزفول میرود و در طول عمرش ۳ زن اختیار میکند  و این نشان از آن داشته که عبدمحمد بخاطر شهرت و خودنمایی و هوس خدابس را فریفت و به او دروغ گفت تا عاشق خودش کرد. و پس از جان سپردن خدابس چندین زن اختیار کرد . حتی گفته میشود مسعودبختیاری پس از اینکه فهمید عبدمحمد بعد از خدابس سه زن اختیار کرده از اینکه برای عبدمحمد ان ترانه را خواند پشیمان شد. و دیگر به دیدار عبدمحمد نرفت.
چون عشق واقعی را مسعودبختیازی بیان کرد. که ازدواج نکرد و حق مطلب را چنین بیان کرده.
عاشقم دیوانه ام. بیاهین بکوشینم.
بوندینم کد گل. هیچ مگوشینم.
پس عاشق واقعی خدابس بود. و بخاطر عشق جانش را داد. اگر روز عشق و سپندارمذگانی باشد روز مرگ خدابس است. و یا روز عشق روز تولد و بزرگداشت مسعودبختیاری است. عاشق واقعی خدابس بود نه عبدمحمد که هوس و کله داغی داشت.
این داستان یک عاشق و قهرمان و جاویدنام داشت آنهم خدابس بود .
بیایید واقع بین باشیم.
درپناه خرد.
خودانگهدار
کوروش دورکی بختیاری

 

به این نوشته امتیاز بدهید!

Admin

تعداد دیدگاهها: 9

  1. مهربان

    بنظرم واقعا خدابس عاشق واقعی بود، ولی در واقع فریب خورده بود و متوجه نبود‌‌‌‌‌‌…. و در نهایت خودشو غرق کرد..‌. عبده محمد اونو به کشتن داد و عین خیالشم نبود رفت یه زن دیگری گرفت… درصورتی که زن اولش خیلی خانوم و با اخلاق بوده، حتی بهش گفته بوده خدابس کم سن و ساله و بی تجربه است بیارش خونه من تا مراقبش باشم….. من از عبده محمد بدم میاد هیچیم شجاع و خوشگل و خوش قیافه نبووووده🤢…. با اون دماغش و سیبیلاش🤪

    • Admin

      نظر شما محترم

      ولی در نظر دادن احترام دیگران رو حفظ کنید

    • عوض

      دوست گرامی و نویسنده محترم متن شما با ذهنیت امروزی از جامعه و اقوام و افراد دیروز سخن گفته اید. در سنت بختیاری و در تاریخ آن دوران ازدواج متعدد و تعدد همسران چیز عجیبی نبوده بلکه یک رسم غالب بوده، لذا بحث خیانت یا فریب اساسا مطرح نیست. ضمنا بد نیست بدانید بختیاری ها در کنار ازدواج فامیلی یا ازدواج های اجباری مانند خون بس رسمی و ازدواجی نسبتا نادر به نام ازدواج فراری هم داشته اند. ازدواج عبدممد و خدابس نمونه ای از اینگونه ازدواج هاست.
      به هر حال واقعیت تاریخی و زندگانی عبدممد جدا از این داستان لیلی و مجنون بختیاری است و بهتر است داستان را مثله داستان لیلی و مجنون در عالم خیال تصور کنید. احتمالا مسعود بختیاری در چنین عالمی ان ترانه را سرود نه آنگونه که نویسنده متن مرقوم فرموده.

    • amin

      به نظرم ببند فکتو

  2. مهرو

    چرا چرا و پرت میگید داستان این بسیار خرافاتی هست مادر من حتی با عبدمحمد هم حرف زده و اصلا داستان اینجوری نبوده ک شما میگید چرا مردم و گمراه میکنید واقعا متاسفم

  3. ...

    چرا چرت میگی .اصلا تو کجای کاری
    من نوه عبده ممد للری هستم و هیچکدوم از این حذف های تو درست نیست ????

  4. مرتضی پاشایی

    این قضیه کاملا دروغه

  5. امیر

    مسعود علادین بعداز خواندن که ملاقات با عبدمحمد داست گفت که برا خودم متاسفم برا کی خواندم .

  6. امیر

    همش خرافات داستان الکی سرم کرده پدر خدابس بزور خدابس به عبد محمد داد . لیاقت خدابس نداشت خدابس خودکشی کرد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×